سخنرانی اول
به نام خدا
سلام بر شما دانشجویان محترم. امروز از صبح خوشحالم، خوشحالم که در جمع شما عزیزان حضور دارم. شما کسانی که آیندهسازان این کشور هستید. به شما تبریک میگویم چون در بهترین زمان ممکن فارغالتحصیل شدهاید. [تشویق حضار]
شما بهتر از من میدانید که برای ساختن یک خانه، اول باید خانه را از صاحبان قبلیاش خالی کرد. بعد کلی کارگر قوی استخدام کرد تا در و پنجرهها را از جا درآورند و بعد شروع کرد به خراب کردن خانه. باید دیوارها و سقفها را با کلنگ پایین بیاوریم. ستونها و تیرآهنها را از جا دربیاوریم تا مرحله تخریب تمام شود. البته هماهنگی برای تخریب و تهیه نقشه و مجوزهای مربوط به ساخت را باید قبل از تخریب انجام داده باشیم. البته گاهی هم در حین کار میشود مجوزهای مربوطه را اخذ کرد. بعد میرسیم به مرحله گودبرداری. هرچه ساختمانی که میخواهیم بسازیم، بلندتر باشد، باید بیشتر گودبرداری کنیم. خوشبختانه شما دقیقاً در آغاز گودبرداری دارید فارغالتحصیل میشوید. لذا هیچکدام بیکار نخواهید بود. از همین فردا همهتان سر کارید. شاد باشید و خوش و خرم. به امید ساخت ساختمانی رفیع. حالا همه یه جیغ و دست محکم و مرتب.
سخنرانی دوم
با نام و یاد خدا
شما بهتر از همه میدانید و من بهتر از شما میدانم که شرایط امروز بسیار «کنونیتر» از شرایط روزهای دیگر است. امروز دیگر مثل دیروز نیست. چون «فردا» برای دیروز، پریروز به حساب میآمد، اما برای امروز، فردا به حساب میآید. این یعنی فردا میتوانیم به فردای امروزمان بگوییم «امروز» و این مهمترین چیزی است که شرایط امروز را از همیشه «کنونیتر» میکند. همه هم میدانند که وظیفه در شرایط کنونی چیست. همواره در شرایط کنونی باید به افق پیشرو نگریست. افق پیشرو روشن است چون روز است. شبها افق پیشرو تاریک است چون شب است. خوشبختانه الان روز است، پس به افق پیشرو بنگرید.
اینطوری مشکلات هم حل میشود، چون کسی به کسی کاری ندارد. اصلاً کسی به کسی نگاه هم نمیکند. همه جلو را نگاه میکنند. لذا مشکل اخلاقی هم پدید نمیآید. مشکلات دیگر هم پدید نمیآید. خیال همه هم راحت است. پس همگی به افق پیشرو بنگرید.
سخنرانی سوم
با سلام به خداوند
مسخرهبازی که نیست. این آمده عبور کند آن یکی نیامده عبور کند. اصلاً این به آن چهکار دارد؟ اینها به آنها چهکار دارند؟ ما به آنها چهکار داریم؟ یکی آمده به آن یکی گفته چرا آن دیگری از این یکی اشکال گرفته؟ آنها خیال میکنند، اینها به ما کاری ندارند یا ما به اینها اعتنا میکنیم. اصلاً که مثلاً آنها چه خاکی توی سر اینها دارند میریزند مثلاً یعنی که چی؟ هان؟ بنابراین با توجه به همه ادله محکمی که گفتم، بیخود ننشینید. شفافتر از این باید افشا کرد؟! بلند شوید و از همین حالا هرکسی برای رسیدن به یک چیزی فعلاً بغلدستی خودش را کتک بزند تا بعد ببینیم چه میشود.
شهرام شكيبا